بررسی ثبات نظام بین‌الملل پس از جنگ سرد از منظر نظریه ثبات هژمونیک

محمد اکرم عارفی1*، تمنا نور2

 

1- عضو هیئت علمی دانشگاه کاتب، کابل، افغانستان (نویسنده مسئول)

2- فارغ‌التحصیل ماستری روابط بین‌الملل دانشگاه کاتب، کابل، افغانستان

 

چکیده

به نظر می‌رسد با استفاده از نظریه‌های سياست بین‌الملل به‌ویژه نظريه ثبات هژمونیک در قالب نوواقع‌گرایی «رابرت گلپین» بتوان ساختار پس از جنگ سرد را ساختار هژمونیک تعريف نمود تا در مرحله بعد با استفاده از آن، رفتار واحدهاي اصلي نظام به‌ویژه قدرت برتر هژمون (امریکا) را تبيين کرد. این پژوهش تلاش می‌نماید که تا با استفاده از نظریه ثبات هژمونیک، به این پرسش اصلی که ثبات نظام بین‌الملل پس از جنگ سرد از منظر نظریه ثبات هژمونیک چگونه می‌باشد؟ پاسخ دهد؛ بنابراین، فرضیه این پژوهش چنین تبین می‌گردد که به نظر می‌رسد نظم و ثبات نظام بین‌الملل بعد از جنگ سرد را، از منظر نظریه ثبات هژمونیک، بر مبنای نقش محوری ایالات‌متحده امریکا و تمایل این کشور بر مداخله در روند کلی حفظ نظم در نظام بین‌الملل یک، (نظم هژمونیک) تعریف کرد؛ زیرا در این نظم ایالات‌متحده امریکا ضمن برخورداری از موقعیت برتر اقتصادی و منابع غالب مادی و غیر مادی قدرت، دنبال تأمین منافع امنیتی، اقتصادی، ایدئولوژیکی خود بوده و تلاش می‌نماید تا اهداف هژمونیک خود را در قالب ایده طرح و سپس با توجه به بازخورد مثبت و منفی به‌منظور ثبات نظام بین‌المللی عملیاتی سازد.

واژه‌های کلیدی: نظام بین‌الملل، هژمونی، تک‌قطبی، جنگ سرد، نظریه ثبات هژمونیک

0 0 votes
Article Rating

اشتراک گذاری :



چاپ
Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Oldest
Newest Most Voted
Inline Feedbacks
View all comments

2024-12-21