محمد موسی جعفری ۹
۹- عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کاتب، کابل، افغانستان ۹
چکیده
حامدکرزی در دوران حکومت موقت، انتقالی و انتخابی ) دو دوره( از ۹۰۰۹ تا ۹۰۹۰ عهده دارِ ریاست جمهوری
کشوری بود که از منظر افزایش کانال های ارتباطی در سطح منطقه و جهان، کمک های گسترده جامعة جهانی و
تکامل ساختار دموکراتیک دوران منحصر به فردی را پشت سر میگذاشت. سیاست خارجی متغیر افغانستان در
دوران کرزی، مدیریت و تصمیم گیری سیاست خارجی را بیش از هر زمان دیگری اهمیت بخشید و از همین
چشمانداز سئوال تحقیق حاضر شکل گرفته است؛ مولفه های تاثیرگذرا بر تصمیم گیری سیاست خارجی در دوران
حکومت حامدکرزی چه میباشد؟ برای پاسخ به این سئوال مدل پیوستگی جیمز روزنا جهت تحلیل سیاست خارجی
دوران کرزی انتخاب شد تا با کمک از این مدل پاسخ به سئوال اصلی تحقیق داده شود. مطابق این الگو در
کشورهایی نظیر افغانستان که از منظر سیاسی باز و از لحاظ اقتصادی در حال توسعه میباشند به ترتیب: مولفه
فردی، نظام بین الملل، نقش، جامعه و حکومت بیشترین تاثیر را در تصمیم گیری سیاست خارجی کشور دارند. با
کاربرد این مدل، یافتههای تحقیق نشان داد که در دوران مورد مطالعه اگر چه مولفه فرد و نظام بین الملل بیشترین
تاثیر بر تصمیم گیری سیاست خارجی را در کشور داشته اند اما بر خلاف مدل روزنا، تحلیل سیاست خارجی
افغانستان در سایر موارد با مدل همخوانی ندارد و مولفه نقش و جامعه پایینتر از مولفة حکومت در تصمیم گیری
سیاست خارجی تاثیرگذار میباشد. یافته های تحقیق پاسخ مناسبی به ناکامی در بهره برداری از فرصت ها و کنترل
تهدیدات در سیاست خارجی کشور است.
واژههای کلیدی: تحلیل سیاست خارجی، مدل پیوستگی، افغانستان و حامدکرزی
اشتراک گذاری :