الهیات سیاسی؛ بازخوانی نسبت الهیات و امر سیاسی با تأکید بر روایت کارل اشمیت

1ابوالفضل فصیحی*

 

1- عضو هیئت علمی دانشگاه کاتب، کابل، افغانستان

 

چکیده

در این نوشتار سه برداشت رایج از الهیات سیاسی در دوره‌های مختلف تاریخ اندیشه‌ی غرب به‌گونه‌ای اجمالی مرور شده است. دوران طلایی اندیشه‌ی سیاسی در غرب بیشتر کار ویژه‌های سیاست برای الهیات را الهیات سیاسی می‌نامید. امر سیاسی به‌عنوان سوژه‌ای خودمختار و مستقل مطرح است که توانایی مستحیل ساختن الهیات را برای خود محفوظ می‌داند. با پیدایش مسیحیت و نفوذ آن در ارکان سیاسی و حکومتی این معادله برای سده‌ها وارونه شد و سیاست به‌عنوان خادمه و کنیز الهیات به‌عنوان امر تبعی مورد شناسایی قرار گرفت. تنها در دوران مدرن است که وبر با بیان اینکه علم باید بری از ارزش باشد بستری برای الهیات سیاسی خلق نمود که در آن لزوماً نمی‌بایست الهی‌دان بود تا به الهیات رسید. اشمیت در همین زمینه مفهوم الهیات سیاسی را در معنایی جامعه‌شناسانه به خدمت گرفت تا نشان دهد دولت مدرن در امتداد دوران پیشین خود یک مفهوم الهیاتی است که با تهی گشتن از بار الهیاتی به‌صورت سکولار ادامه‌ی حیات یافته است.

واژه‌های کلیدی: الهیات، امر سیاسی، الهیات سیاسی، کارل اشمیت، جامعه‌شناسی مفاهیم

0 0 votes
Article Rating

اشتراک گذاری :



چاپ
Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Oldest
Newest Most Voted
Inline Feedbacks
View all comments

2024-12-21