عارفه نظری1، سید کاظم حسینی2، نجیبالله ارشد
چکیده
این مقاله، اثر عامل «سرمایه انسانی» در رشد اقتصادی در افغانستان و کشورهای همسایه (ازبکستان، ایران، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و چین) را در سالهای ۲۰۰۵- ۲۰۱۴ بررسی میکند و با چارچوبی نظری درباره عامل آموزش، با به دست آوردن نتایج، راهکارهای مناسبی را یادآور میشود. در این پژوهش ابتدا درصدهای تولید به تفکیک عوامل آن و شناسایی نقش عامل سرمایه انسانی برآورد شده است. بدین ترتیب، ابتدا با بررسی مطالعات قبلی و سپس با استفاده از تابع کاب- داگلاس پارامترهای سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و نیروی کار کل به عنوان متغیرهای مستقل بررسی شده و سپس به برآورد تابع تولید به تفکیک سهم عوامل مختلف در ده سال ذکر شده پرداخته شده و درصدهای هر یک نسبت به تولید ناخالص داخلی برآورد شده است. روش برآورد به کار گرفته شده، حداقل مربعات تعمیمیافته (GLS) است. بر اساس نتایج این برآورد، کشش تولیدی عوامل سرمایه انسانی (هزینههای تعدیل آموزش و پرورش) ۰.۷۸۶۴۰۸ مثبت بوده و به احتمال ۵ درصد معنیدار است. سرمایه فیزیکی 0.0629327درصد و نیروی کار 1.215026- درصد، معنیدار نیست. میتوان نتیجه گرفت که سرمایه انسانی، عاملی باثبات و معنادار با ضریب مثبت است. سرمایهگذاری در سرمایه انسانی باعث افزایش تواناییها، قابلیتها، ارزشها و مهارتها در نیروی انسانی میشود؛ به همین منظور از اهمیت خاصی در رشد اقتصادی برخوردار است.
واژههای کلیدی: رشد اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی
اشتراک گذاری :